بازتاب روحیه مدارا در تعاملات میان کنشگران یک جامعه در مقوله انسجام اجتماعی تجلی مییابد، که وجود انسجام اجتماعی یکی از مهمترین مؤلفه های حرکت جوامع در جهت توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی میباشد و عدم نهادینه شدن این روحیه در افراد یک جامعه موجب گسستهای اجتماعی میگردد که اتلاف سرمایه ها تنها یکی از عواقب آن است، با توجه به اهمیت این موضوع خصوصا در جوامع در حال توسعه مانند ایران در این تحقیق تلاش می شود به این سوال پاسخ داده شود که از نگاه مشارکت کنندگان در این تحقیق چه عواملی روحیه مدارای دینی را افزایش یا کاهش میدهد؟ برای پاسخگویی به این سوال از پارادیم کیفی و روش تحقیق گراندد سود بردیم و هشت محور اصلی تحقیق شامل سطح دانش، اقتصاد، سیاست، جامعه و دین، تبلیغ دین، علت اختلافات مذهبی،برداشت از آموزه های مذهبی و مدارا در حوزه دین مورد بررسی قرار گرفت که را در نهایت نظریه ای برامده از تحلیل داده های بدست آمده از طلاب علوم دینی غیر ایرانی در قالب الگوی پارادایمی ارائه گردید، در این تحقیق تاثیر سطح تحصیل علوم دینی بر میزان روحیه مدارای دینی افراد به عنوان شرایط مداخله گر در نظر گرفته شد، که براساس نتایج بدست آمده شرایط علی موثر بر میزان روحیه مدارای دینی افراد عبارت اند از: برداشت اخلاق محور از دین، برون فرهنگ گرایی، ارتباط تحریف نشده، آشنایی با واقعیت عقاید مختلف ورعایت عدالت بین مذاهب فعال در جامعه از سوی حکومت. شرط زمینه ای تاثیر گذار بر روحیه مدارای متعیینهای ساختاری جوامع نتیجه گردید. براساس نتیجه تحقیق با راهبرد 1- تاکید بر آموزه های اخلاقی مذاهب و2- هدایت و نظارت مبلغین مذهبی همزمان به موازات نهادینه شدن اعتقادات مذهبی میتوان تعاملات مثبت انسانی را افزایش داد.
1-1- مقدمه
در زبان انگلیسی واژه تلرانس[1] که به لغت مدارا در زبان فارسی برگردان شده است را از واژه تولریشن[2] یعنی یک اقدام حقوقی که حکومت، انجام اعمال دینی را کم و بیش تضمین می کند، اخذ گردیده است.در قرن شانزده و هفده میلادی مدارای دینی مفهومی حقوقی پیدا کرد و حکومت های اروپایی قوانینی تصویب نمودند که در جهت تضمین مدارای کارگزاران حکومتی در رفتار با پیروان سایر ادیان و مذاهبی بود که تا پیش از تصویب این قوانین تحت تعقیب و بدرفتاری بودند بدین ترتیب با توجه به سیطره دین در تمام شئون جوامع اروپایی قرن شانزده و هفدهم مدارا دینی، به مفهوم مدارا در تمام ابعاد ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود، این مقدمه ترسیمی از خط سیر پیدایش مفهوم مدارا در جامعه اروپایی بود.